تنهاترین |
|||||||||||||||||
پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:, :: 16:58 :: نويسنده : علیرضا
از عشق بگوئیدو چگونه زیستن را به من بیاموزید.
چرا که چگونه مردن را به وقتش خواهیم آموخت.
دلی دارم دلی از دوده عشق. دلی افتاده در محدوده عشق.
دلی مثل گلوی زخمی نی . دلی چون بغض خون آلوده عشق.
دلی دارم پر از بابونه و یاس. دلی همرنگ گندمزار احساس.
مزن ای برزگرزخمم که این دل. ندارد الفتی با تیغه داس.
دلی دارم دلی لبریز اندوه. دلی پژمرده در پائیز اندوه.
دلم بغض هزار ساله دارد . نگاهم بوی داغ لاله دارد.
گلوی ساکت و یخ کرده من . دوبیتی در دوبیتی ناله دارد.
شعر از حسن بهرامی. شنبه 23 فروردين 1393برچسب:, :: 12:25 :: نويسنده : علیرضا
چقدر زیباست کسی را دوست بداریم. نه برای نیاز؟؟؟؟؟؟؟ نه از روی اجبار؟؟؟؟ فقط برای اینکه "ارزش دوست" داشتن"
بارالها به من عشق عطا کن تا همسرم را عاشقانه دوست داشته باشم. صبر بده تا تحملش کنم . ولی قدرت نده میزنم لهش میکنم. نیا باران زمین جای قشنگی نیست. من از جنس زمینم خوب میدانم.
که گل د ر عقد زنبور است. اما یک طرف سودای بلبل.
نیا باران پشیمان میشوی از امدن. من از جنس زمینم خوب میدانم.
که اینجا جمعه بازاراست.. ودیدم عشق را دربسته های زرد وکوچک نسیه میدادند.
در اینجا قدر مردم را به جو اندازه میگیرند.. در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به
در اندازه میگیرند. نیا باران زمین جای قشنگی نیست. یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:, :: 9:26 :: نويسنده : علیرضا
عشق يعني حســـــــرت شبهاي گرم عشق يعني ياد يک رويــــــاي نـــــــرم عشق يعني يک بيــــــابان خـــــــاطره عشق يعني چهار ديواري بدون پنـجره عشق يعني گفتـــني بـا گـــــوش کـــر عشق يعني ديــدني بـا چشـــم کـــور عشق يعني غـرقه گــشتن در ســراب عشق يعني حـلقه هاي بي حســـاب عشق يعني تا ابد بـــــي ســـرنوشـت عشق يعني آخــــــر خــــط بهـــــــشت عشق يعني گـم شدن در لـــــحظه ها عشق يعني آبــي بـــــــي انتـــــــــهـــا عشق يعني زرد تنــــــــها و غريـــــــــب عشق يعني سرخــي ظــــاهر فريــــب عشق يعني هــر چه تنها ماندنيـسـت عشق يعني هر چــه را دل کــندنيست عشق يعني يک سوال بــــــي جـــواب عشق يعني راه رفتـــــن تـــوي خـــواب عشق يعني تکــــيه بر بـــــازوي بــــــاد عشق يعني حســــرتت پـــــاينده بـــا عشق يعني خسته بودن ازفريب زندگي عشق يعني درد بـــردن از غم بالندگي عشق يعني هرچه گفتن,هر چه کردن,بهر او عشق يعني هــــر زمان تنها شنيدن نـام او
نظر شما در مورد این جمله گاندی چیست؟ درد من تنهایی نیست. بلکه مرگ ملتی است که گدائی را قناعت. بی عرضگی را صبر. وبا تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند مینامند؟؟؟// سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:, :: 8:45 :: نويسنده : علیرضا
سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:, :: 8:38 :: نويسنده : علیرضا
تکاب آن مهد با نام و نشانم. گران گنجی ز عهد باستانم. نگر بر خطه زر خیز ایران. نهان اندر دلش تخت سلیمان. تماشا دارد این دیرینه آثار. کند بیننده را آگاه و بیدار. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|